دوستی تعریف میکرد، زمان رای گیری به عدم کفایت اولین رئیس جمهوراز سوی مجلس اول، به عنوان تماشاچی به مجلس رفته بودم. درراهرو مجلس با مرحوم محمدمنتظری برخورد کردم و گفتم "ممد توچرا؟". اوگفت برو به رئیس (آقای بنی صدر) بگو، "باید بااینهاکنارآمد، نمی توان بااینها درافتاد". برای خوانندگانی که با مرحوم محمدمنتظری آشنائی ندارند، اورامعرفی میکنم. آقا محمد فرزند آیت الله منتظری وطلبه ومعمم بود. قبل از انقلاب دوره های چریکی دیده بود وبه همین دلیل با گروههای چریکی فلسطینی و لبنانی رابطه داشت و خودش هم چریک بودوهم گروهی مسلح دراختیار داشت. به همین دلیل دربین جوانها معروف بود به "ممدرینگو". حالا درذهن خود تصورکنید،یک همچنین شخصی دراوایل انقلاب دربرابر چه تشکیلاتی می توانست تااین حد دچاروحشت شده باشد؟ "اینها" چه کسانی بودند که یک "چریک" را به حدی ترسانده بودند که رئیس جمهور رابه کوتاه آمدن دربرابرشان دعوت میکرد؟ "اینها" همان "مافیا" هستند که اکنون موفق شده اند تااین کلمه راازرسانه های فارسی زبان تااندازه زیادی حذف کرده و جای آن را به کلمه "قاچاق" بدهند.
آبانماه 1384، محموداحمدی نژاد سردارنقدی را به ریاست سازمان مبارزه باقاچاق ارز وکالا منتصب نمود. ایشان پای خودراازگلیمی (مبارزه باقاچاق) که دراختیارش گذاشته بودند درازترکرد وبه حریم مافیا دست انداخت، تا چندروز پیش مجبور به استعفا شد.
در سایت گمرک جمهوری اسلامی ایران معنی قاچاق راچنین نوشته است: " در ماده 29 قانون امور گمركي چنين آمده است:كلمه قاچاق يك كلمه تركي است و به معناي گريزاندن ميباشد و از مجموع قوانين و مقررات مربوط چنين استنباط ميشود كه قاچاق عبارت است از فراردادن مال، خواه آن مال مربوط به درآمد دولت بوده و يا ورود و خروج، توليد و نقل و انتقال و خريد و فروش آن طبق قوانين و مقررات مربوط، ممنوع و غيرمجاز گرديده باشد.در اصطلاح گمرك و ساير دستگاههاي وصولي دولت، منظور از قاچاق، گريزاندن كالا از پرداخت ماليات و عوارض به دولت است و يا فرار دادن كالا از شمول مقررات دولتي و نقل و انتقال و خريد و فروش آن به طور غيرمجاز و ممنوع است.". پس این تعریف روشن قاچاق از دید گمرکات. قانونی که درسال 1374به تصویب نهائی تشخیص مصلحت رسید، مصلحت نظام را دراین دانسته است که قاچاق به ارزش زیر ده میلیون ریال را درجا ضبط، و مبالغ بالای ده میلیون ریال، به دوبرابر قیمت کالا جریمه شده و قاچاقچی محترم هم بعداز پرداخت مبلغ مرخص شده تا به فعالیت شریف قاچاق ادامه دهد و قوهء قضائیه به کارهای دیگری بپردازد و موضوع قاچاق منحصر به مرزهاشود ویا به نحوی بی سروصدا، با ردوبدل کردن "جریمه" سروته قضیه را برهم بیاورند. اشتباه سردارنقدی این بود که ازاین حد تجاوز نمود و درضمن خبررا دررسانه ها واردکرد. واین میثاق شوم مابین جناح های مختلف درحاکمیت را شکست. این است دلیل سکوت همه جانبه براین استعفا. زیرا اگر سردارنقدی، خود گذشته ای مبهم داشته باشد، این استعفا ربطی به آن گذشته ندارد.
نوع دیگری از "قاچاق" که رسانه های فارسی زبان بیشتر به آن پرداخته اند تا قاچاق واقعی، قاچاق انسان است!! که منظور ازآن قاچاق زن میباشد. من هرچه کوشیدم برای این نوع از قاچاق معنی پیدا کنم موفق نشدم. زیرا اگر زنان را می ربایند ویا مجبور به این کارمی کنند، آدم ربائی میشود که معنی حقوقی خودرادارد و مبارزه باآن هم طریقی دیگررا می طلبد ودرهمه جای دنیا مجازات سنگینی دارد. اگر زن با رضایت خوداین کاررامی کند، تا جائی که من به خاطر دارم نامش "قوادی" یا "دیوثی" است،نه قاچاق. حال درجمهوری اسلامی، قواد ارتقاء مقام داده و به قاچاقچی بدل شده است وچون این نوع "قاچاق" در لغتنامه گمرکات نیست، درنتیجه جرم محسوب نمی شود. یااینکه ما مردم هم قبول کرده باشیم که زن هم "مال" است!! اینکه برای رسانه های ما قاچاق زن(به کشورهای عربی) از تن فروشی آنان با اهمیت تر تلقی شود، نتیجه خروج از تعقل و قائل نبودن کرامت برای انسان و هم نوع دوستی و هموطن دوستی است که طبیعتا جای آن را تمایلات فاشیستی پر میکند. کافی است شما مروری درمطالبی که دراین مورد نگاشته شده اند داشته باشید تا مشاهده کنید رسانه های ما چه اندازه درموضوع حساسیت نشان داده اند و حساسیتشان هم اغلب اینست که چرا عربها ...؟ قبل از اینکه متاثرباشیم از اینکه چه عواملی باعث شده اند تا یک انسان حاضر شود خویشتن را کالا تصورکند و به دنبال چاره جوئی بگردیم، ناراحت میشویم ازاین که چرا عربها زنان مارا....این سقوط اخلاقی از نتایج همان کنار آمدنهای اول انقلاب است. پس درود برکسانی که استقامت کردند و شرف و ناموس ملی رابرای نسل های آینده با شهامت و شجاعت وایثار نگهداشتند. تا نسل های آینده بتوانند با تکیه برمجاهدتهای آنان و ارزش نهادن به حقوق انسانها ادامه حیات کشورراتضمین نمایند.
خبرنگاران و نویسندگان ما نباید با این موارد برخوردی غیرمسئولانه داشته باشند. درهم آمیختن واژه های مختلف درذهن مردم ابهام ایجاد میکند. باید کلمات را شفاف درجای خود مورداستفاده قرارداد. مسئله ایران، ازبین رفتن ارزشهای اخلاقی است. مسئله ایران گستردگی فساداست، مسئله مافیاها می باشد. درست است کاراصلی مافیا قاچاق است. ومافیا درغرب درپی قاچاق وارد سیاست شد، اما همانگونه که دراول این نوشته یادآوری شده است، درکشورما مافیای قدرت ابتداتشکیل شد و بعدها به کارقاچاق روی آورد. آن قاچاقی که سازمان گمرکات تعریف میکند ، مسئله کشورمانیست. یک نمونه از فعالیت مافیائی را می آورم تا به عمق فاجعه بهترپی ببرید: "ایسنا- ستادمرکزی مبارزه با قاچاق اعلام کرد: مسوولان وزارت نفت آمار قاچاق بنزين را در روز حداقل پنج ميليون ليتر (گازوئيل و نفت سفيد حساب ديگري دارد) و بنا به نوشته مطبوعات برخي از مقامهاي نيروي انتظامي اين رقم را تا حدود ١٠ ميليون ليتر برآورده كردهاند. اگرچه ارقام واقعي بايد بيشتر از اين رقم باشد (در سال 85)". حال اگر میانگین را که 7.5 میلیون لیتر میشود درنظر بگیریم و ظرفیت هر نفتکش را متوسط 10 هزارلیتر حساب کنیم، هرروز 750 تریلرباید از مرزهای کشور خارج و داخل شوند که میشود هرروز 1500 بار. واین تریلرها باید هرروز از مخازن داخل ایران بارگیری نمایند. و همه اینها دور ازچشم بینای مسئولین. حال اگر حساب کنید چندتاازاین ذخایردرکشورموجوداست تابتوانند جوابگوی این ترافیک عظیم باشند، خواهید دید که این تریلرهاباید درصفهای طولانی(بادرنظر گرفتن مصرف داخلی) برای نوبت بارگیری معطل شوند!! وهمه اینها به نام "قاچاق". حال انصاف بدهید این عمل با آن تعریفی که اداره کل گمرکات میدهد تطابق دارد؟ علاوه برآن، باعلم به اینکه تنها 40 درصد نفت خام به بنزین تبدیل میشود، این مقداربنزین معادل تقریبا 12 میلیون لیتر درروزیعنی حدود 22 میلیون بشکه نفت خام درسال میباشد که با بشکه ای 60 دلار بالغ بر 1320 میلیون دلار میشود که دوبرابر بودجه سالانه دولت افغانستان می باشد. که البته گازوئیل و نفت سفید به گفته مسئول وزارت نفت، دراینجا محاسبه نشده است. ازطرفی، قاچاق این مقدار بنزین از بنزین های وارداتی میباشد که ازجیب مردم به آن سوبسید تعلق میگیرد و مافیاهای هموطن دوباره آن راصادرکرده و پول کلانی ازاین بابت نصیب خودمی کنند. این بازار به حدی خیرآوراست که دولت واردات بنزین را برای خدمت به مافیاها نسبت به سال قبل 32 درصد افزایش داده است.مدیر تامین و توزیع موادنفتی دراول خرداد امسال به خبرگزاری پارس گفت: متوسط واردات بنزین در اردیبهشت ماه 33 میلیون لیتر در روز بوده است. این در حالی است كه در مدت مشابه سال قبل 25 میلیون لیتر واردات بوده كه روزانه 7 میلیون و 840 هزار لیتر بیشتر نسبت به سال گذشته بنزین در روز وارد كردهایم( بااین حساب این احتمال میرود که قاچاق بنزین نسبت به سال گذشته، "محاسبه بالا"،دوبرابر شده باشد). به این نمونه برای نشان دادن وسعت فعالیتهای مافیائی اکتفا میکنم. واین فقط یک نمونه است برای هموطنان عزیزم تا دریابند برای راه اندازی چنین تشکیلاتی به چندنفر پرسنل نیازاست؟ و باید باچندین سازمان نظامی و انتظامی و قضائی و مجلس و غیره درارتباط بود؟ تا کسی دراین کشور 70 میلیونی اینها را نبیند!!! حال اگر ورود انواع و اقسام قاچاق های دیگر و موادمخدر را هم در نظر بگیریم، محتاج به تشکیلاتی در سطح کشور و همه گیر خواهیم بود.
بنا به گزارش خبرگزاری "مهر" - گروه اقتصادی :" زمانی که سردار محمدرضا نقدی با حکم رئیس جمهوری جایگزین دکتر محمدباقر قالیباف در ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق ارز و کالا شد ، یادمان هست که نقدی چنین گفت: آمدهام با همکاری دستگاهها و رسانهها قاچاق را از ریشه بخشکانم."
بازتاب نوشت:بنا بر تحقيقات انجام شده، رئيس سازمان بهزيستي، شخصا در نامهاي به گمرك، تقاضاي ترخيص 50 تن پوشاك به عنوان هديه را امضا كرده، حال آنكه بنا بر اسناد موجود، اين محموله طي قرارداد قاچاق كالا با طرفيت «بهزيست بنياد» از دبي و تايلند وارد كشور شده است.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، ابوالحسن فقيه، در حالي طي نامهاي به گمرك، خواستار ترخيص محموله 50 تني پوشاك به عنوان هديه از دبي شده است كه چند روز پيش از اين اقدام، شركت بهزيست بنياد، با امضاي قراردادي تعهد كرده كه در ازاي دريافت كيلويي هشت هزار تومان، محموله يادشده را كه براي هر كيلوي آن، بايد 22 هزار تومان
عوارض پرداخت ميشد، ترخيص كند.
خبرگزاری اقتصادی ایران نوشت: یک منبع آگاه با ارائه جزئیات جدیدی از تخلفات صورت گرفته در شرکت «بهزیست بنیاد» به این روزنامه گفت که شرکت «بهزیست پترولیوم» نیز تحت پوشش شرکت بهزیست بنیاد برای ورود به صادرات ضایعات پتروشیمی تاسیس شده است و «قصد صادرات ۱۵ هزار تن ضایعات پتروشیمی را از طریق مرز
جلفا داشته است». بنا به همین گزارش محمولهای که این شرکت می خواست صادر کند، در حال حاضر توقیف شده است.
بازتاب نوشت: با تشديد انتشار اخباري، مبني بر به نتيجه رسيدن تلاشهاي باندهاي مافياي اقتصاد ايران براي تغيير رئيس ستاد قاچاق كالا و ارز، نگرانيهاي گستردهاي در ميان گروههاي عدالتطلب اصولگرايان ايجاد شده است.
به گزارش خبرنگاراقتصادي خبرگزاري فارس يكي از اصلي ترين دلايل استعفاي نقدي نحوه برخورد ضعيف قوه قضاييه با پرونده هاي قاچاق خصوصا پرونده بزرگترين بدهكار سيستم بانكي(حميد باقري درمني) عنوان شده است. يك مقام آگاه در گفت وگو با خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس ضمن تاييد خبر استعفاي نقدي از رياست ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز اظهار داشت:نقدي در مبارزه با قاچاق مبارزه با دانه درشتها را در برنامه خود قرار داده بود.
رجانیوزاعلام کرد: گفته مي شود باقري درمني از پيشتيباني يك مقام بانفوذ برخوردار بوده و ضمن همكاري تجاري شخصي با وي، واردات قاچاق بخش عمده اي از ملزومات نهاد تحت امر او را نيز برعهده دارد.
ازاین مقولات فراوان است. یک نفتکش چند صدهزارتنی نفت قاچاق! توسط یک "مرزبان شجاع و متعهد" توقیف میشود رسانه هاهم همه مینویسند که یک نماینده مجلس درپشت قضیه بوده است و بعد نه از کشتی خبری میشود و نه از آن "مرزبان شجاع" متعهد بی چاره.
باید برای "مافیا" قوانین مخصوصی وضع شوند. اما آیا با مجلسی که دردست مافیاها است چنین آرزوئی برآوردنی است؟ باید پرسید این شورای نگهبان چرا فقط چنین نمایندگانی را تعیین صلاحیت کرده و صلاحیت آنها راهم به مهر امام زمان(ع) ممهور می کند؟
به هرحال،استعفای نقدی باوجود مطرح شدن نسبی در رسانه ها، عکس العملی ازخود به جای نگذاشته است. گوئی درکشورارواح سکونت داریم. نفسی از کسی بیرون نمی آید. نه از اصلاح طلب، نه از اصول گرا، نه ازملی و نه ازمذهبی و نه ازانصار و نه از حزب خدا!! ونه ازمردم. چرا محمود احمدی نژاد باید در شبستان دربسته، به بسیجیان بگوید: هرجا خواستیم جلوی فساد بایستیم،رفقای سی ساله خود مان جلوی ما ایستادند! مگر مردم غریبه اند؟ یا اینکه ایشان بیشتر به فکر رفقای سی ساله اند تا مردم؟ آقای احمدی نژاد، می دانید مبارزه بامافیا یعنی مبارزه با فقر، مبارزه بابیکاری، مبارزه بافحشاء، مبارزه باگرانی، مبارزه باتورم، مبارزه با فسادهای مالی و غیره، مبارزه باکمبودها و مبارزه بااختلاس و رانت خواری و خودفروشی و.....؟ پس چرابه مردم دروغ میگوئید؟
به هرحال، این وضع مملکت است. فسادهمه جا گسترش پیداکرده و عمومی شده است. مافیاهای مالی نظامی حرف اول رامی زنند. دست و پای مردم چنان درفساد گرفتار یا آلوده شده است که کمترین تحرکی دربرابر سلطه گری مافیاها برقوای سه گانه از خود نشان نمی دهند. با وجود روابط پنهان وآشکار بعضی فرماندهان سپاه پاسداران با بیگانگان (برای نمونه، سازگارا که هنوز ارتباطاتش را دارد و پناهندگی سردارعسکری به آمریکا و...که برملأ شده اند) و افت اخلاقی جامعه و بی تفاوتی مردم برسرنوشت خویش وحضور نیروهای بیگانه در جوارمرزهای ما، و فشارآمریکا بر اسرائیل برای حملات موضعی به ایران، خطری جدی کشورراتهدید میکند.
آقای خامنه ای درسال گذشته دریکی ازسفرهایش به یکی از استانها، در پی یک سلسله سخنرانی حساب شده، خطاب به اساتیددانشگاهها و دانشجویان، لزوم یک انقلاب را درکشور خواستارشد. این سخنان از سوی رسانه های داخلی و خارجی و درون رژیم و بیرون آن همگی، مورد بی توجهی قرارگرفت و بعدهم دچار سانسور شد. چندین ماه بعد، آقای رفسنجانی تذکر داد که "آن انقلابی که رهبر فرمودند، منظورشان همین اجرای اصل 44 بوده است!!". اما مشخص نکرد که اجرای اصل 44 چه ربطی دارد به "انقلابی به رهبریت اساتیددانشگاه و دانشجویان"؟ درچنین وضعی و بااحتمال "حملات موضعی" اسرائیل باپشتیبانی امریکا، چه برسرایران خواهدآمد؟
با علم به اینکه غرب خوب میداند که سلاح اتمی بهانه ای بیش نیست، پس این حملات با خطرات جدی ای که می توانند در پی داشته باشند چه هدفی را دنبال میکنند؟ این نوع حملات، بدون هماهنگی با ایادی داخلی و خائنین بی وطن، چه نتیجه و سودی را برای امریکا میتوانند دربرداشته باشند؟
آقای خامنه ای، به حق کشور محتاج یک "انقلاب" است. اما ابزاراین انقلاب، آنها نیستند که شمادراختیاردارید. اگر شما لزوم یک انقلاب را احساس کرده اید، برای اینست که آن انقلاب باشکوه، به گنداب کشیده شده است. آنهائی که بااستفاده از اعتمادمردم، منجمله خودشما، انقلاب را به اینجا رسانده اند، نمی توانند رهبریت برضد آنچه کرده اند را به دست گیرند. آن عدم استقبال از آنچه که شما درسال گذشته بیان کردید، ادعای بالا را ثابت میکند. زیرا ازطرفداران شما، آنهائیکه صادق اند متحیر می مانند که عمل دیروزشماراقبول کنند یا حرف امروزتان را، آنهائیکه صادق نیستند، با انقلاب شما موافق نمی باشند. مردم هم به حق به شما اعتماد نمی کنند. در صورت حمله ای ازسوی بیگانگان، شما اول قربانی خواهیدبود. تمام دولتمردان و قضاتی که به این مافیاهای نظامی مالی خدمت کرده اند، به دلیل اینکه ازآن به بعد دیگر احتیاج به حامی نخواهند داشت، از دم تیغشان خواهند گذشت. جمکران طلاآگین خواهدشد و به نام "خمرهای سبز امام زمان" چندسالی مردم را به خاک و خون خواهند کشید.
آقای خامنه ای، من باشماموافقم، کشور احتیاج به یک انقلاب دارد. اما توسط آنهائی که مورداعتماد مردمند. آنهائی که دربرابر نا حق ایستاده ومی ایستند و نه هرزه اند و نه دزد، و نه وطن فروش. مردم به اینها اعتماد می کنند تا آن انقلاب آرام وبی ضرر به وقوع بپیوندد. آقای خامنه ای، سرنوشت شما یا به دست گرگهائی که درآستین پرورده اید رقم خواهد خورد، یا دربرابر شورش مردم (به همان دلیل خودتان بر لزوم انقلاب). اما راه سومی هم هست. به مرجع انقلاب بازگردید، تا دولت به مردم برگردد تا بلکه برای خود شرف وآبرو بخرید. بدین ترتیب، کشور از خطرهای خارجی و داخلی درامان خواهد ماند و مردم کرامت خویش را بازخواهندیافت. فسادزدائی فقط بااراده و توسط مردم میسر است. منتظر معجزه نمانید زیرا خود خوب می دانید، معجزه ای رخ نمی دهد. اوضاع کشور، بخصوص ازلحاظ فرهنگی، هرروز که می گذرد ازروز پیش وخیم ترمیشود. هشدار که فرصت زیادی دراختیارندارید.
No response to “قواد، قاچاقچی، مافیا - خرداد 1986”
ارسال یک نظر